وقتی در نهایت متوجه می شوید که نحوه رفتار یک شخص، بیشتر از اینکه به شما ارتباط داشته باشد،
به کشمکش های درونی خود او ارتباط دارد،
چیزی به دل نگرفتن و گذشت کردن را می آموزید.
آدمها به زندگی شما برمی گردند،
بعد از اینکه از شخصی که فکر می کردند بهتر از شماست ،
ناامید می شوند.
آدما یه بار، دو بار، نهایتا سه بار بهت میگن از این رفتارت بدشون میاد،
دفعه بعدی مطمئن باش که دیگه رفتارت مهم نیست؛
چون دیگه از خودت بدشون میاد.
از اونی که توی خستگی و خواب و بیداریات
گوشیت رو محکم می چسبیدی
تا ویبره گوشیت بیدادت کنه
و پیامش رو بی جواب نزاری،
چه خبر؟
وقتی وابستگی احساسیت به کسی رو از دست میدی،
متوجه میشی چقدر اون آدم معمولی بوده
و این فقط انرژی و عشق تو بوده که اون آدم رو خاص کرده!
همه آدم های دور و برم ترسیده اند انگار
از بار مسئولیتی که هر آن ممکن است بر دوششان بیفتد.
همه شان دارند فرار می کنند .
و در فرار کردنشان از هم سبقت می گیرند.
از اینجا که نگاهشان میکنم چقدر خنده دارند.
بزرگترین اشتباه زندگیم آنجا بود که فکر کردم
اگرکاری با بقیه نداشته باشم
بقیه هم کاری با من ندارند.
رویای فردا ، مایه شادی است. اما شادی فردا چیز دیگری است.
و خوشبختانه هیچ چیز آن به رویایی که از آن در سر می پروردیم ، مانند نیست.
ناتانائیل، هرگز آرزو مکن که باز طعم آب های گذشته را بچشی.
در پی آن مباش که در آینده، گذشته را بازیابی.
تازگی بی همانند هر لحظه را دریاب و شادمانی هایت را تدارک مبین.
بدان که به جای شادی تدارک یافته، شادی دیگری تو را به شگفتی خواهد افکند.
ناتانائیل ، همچنان که می گذری ، به همه چیز نگاه کن و در هیچ جا درنگ مکن. به خود بگو که تنها خداست که گذرا نیست.
《 تنها خداست که گذرا نیست.》
جو گندمیه موهام، من پیر شدم دختر
در خاطرههایی دور، زنجیر شدم دختر
من وعدهی خوشبختی در سیر ِ زمان بودم
هی دور شدم از خود، هی دیر شدم دختر
زمستان را دوست دارم
که این گریههای زمستان
گریههای پایان عمر نیست
بلکه نشان ِآغاز است
نشانِ امید
گمان نمی کنم هیچ وقت کسی عمدا به صدای ساعت گوش بدهد. ممکن است مدت درازی از صدای آن غافل باشی ، بعد یک ثانیه تیک تاک می تواند بدون وقفه در ذهنت ، رژه طولانی و رو بزوال زمانی را که نمی شنیدی بوجود بیاورد.
من این ساعت را به تو می دهم ، نه برای اینکه به یاد زمان باشی ، بلکه برای آنکه گاه و بیگاه بتوانی زمان را فراموش کنی و تمام نَفَسَت را برای فتح آن حرام نکنی.
هیچ نبردی فتح نمی شود، حتی در هم نمی گیرد. میدان نبرد، تنها، ابلهی و نومیدی بشر را به رخش می کشاند. و پیروزی ، خیال باطل فیلسوف ها و احمق هاست .
هر فرزندی باید یک روز از والدینش مستقل شود،
یک روز آنها را ببخشد،
و یک روز هم برای همیشه با آنها خداحافظی کند.
تیرسیاس: چون نمیذاره از چیزای خطرناک بترسی!