۶۹۷

چقدر این احساس آشناست ، چقدر  این اواخر توی نگاه و صدا و حرف های آدم ها ، اون رو حس می کنم. 

و این فکر که  پشت این اتفاق ها هیچ حکمتی نیست و فقط نتیجه اشتباهات آدم هاست، تحملش رو سخت تر می کنه برام. 


۶۹۶

از هر طرف که رفتم ، جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان ، وین راه بی‌نهایت


۶۹۵

دلم از راه، پره
دلم از خونه، پره
دلم از مردم شهر؛ دلم از هر کسی که جاتو می دونه، پره


۶۹۴

پشت هم غم روی غم اما دلم حوصله کرد

حوصله حدی داره، از چی نباید گله کرد


۶۹۳

مرا دوست داری ولی تا کجا ؟

مرا تا کجا " دوستت دارم " ی؟


۶۹۲

من کشوری نبوده ام ، ایجاد کن مرا !


۶۹۱

در جای جایِ خاکِ تنم ردِ پای توست
گاهی تو هم به نام وطن  یاد کن مرا


۶۹۰

قاصدک های پریشان را که با خود باد برد
با خودم گفتم مرا هم میتوان از یاد برد


۶۸۹

خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست ؟


۶۸۸

گونلوم نغمه لی نی دیر

دیلیم دولی گیلی دیر