یک پاییز، یک زمستان، یک بهار و یک تابستان را اینجا سپری کردم.
از این پس همه چیز تکراری است.
کاش کمی از خودم را برای خودم نگه داشته بودم ،
تو امانت دار خوبی برای همه من نبودی...
آنها که ما را گریاندند
آیا توانستند
با همان کیفیت نخستین بخندند؟
سلام بر آنان که زندگی مجبورمان کرد بی آنها روزگار بگذرانیم
حال آنکه آنها، در قلب مان زیباترین داستان ها بودند.
زخم های بی نظیری به تن دارم.
اما تو مهربان ترین شان بودی...
عمیق ترین شان...
عزیزترین شان...
_ چطور افسرده ای؟ دنیا پر از زیباییه!
+ چطور آسم داری؟ دنیا پر از اکسیژنه!