۶۱۲

یک پاییز، یک زمستان،  یک بهار و یک تابستان را اینجا سپری کردم.

از این پس همه چیز تکراری است.


۶۱۱

کاش کمی از خودم را برای خودم نگه داشته بودم ،

تو امانت دار خوبی برای همه من نبودی...


۶۱۰

آنها که ما را گریاندند

آیا توانستند

با همان کیفیت نخستین بخندند؟


۶۰۹

سلام بر آنان که زندگی مجبورمان کرد بی آنها روزگار بگذرانیم

حال آنکه آنها، در قلب مان زیباترین داستان ها بودند.


۶۰۸

زخم های بی نظیری به تن دارم.

اما تو مهربان ترین شان بودی...

عمیق ترین شان...

عزیزترین شان...


۶۰۷

_ چطور افسرده ای؟ دنیا پر از زیباییه!

+ چطور آسم داری؟ دنیا پر از اکسیژنه!