مرا
غمت،
تو را
چه دوره کرده است؟
به رویدادی بزرگ محتاجم
اتفاقی که بی خبر باشد
کاش وقتی به خانه برگشتم
کفش های تو پشت در باشد
موج را
آغوش سنگ، آرام می سازد
بمان
هر که در عشق، سر از قله برآرد، هنر است
همه تا دامنه کوه تحمل دارند
بیا برگرد، با هم گاه...
با هم راه...با هم...آه
مرا را دور از تو خواهد کشت
«با هم » های بعد از تو