۵۱۵

دوستانم می رنجانندم مدام،
از دشمنانم چیزی در خاطرم نیست.


۴۹۶

آه ای غم!
آیا زانوهایت که بر سینه‌های ما نشسته، به درد نیامده؟»

۴۹۴

ناله را هرچند می خواهم که پنهانی کشم
سینه می گوید که من تنگ آمدم، فریاد کن


۴۹۲

یَا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَٰذَا وَکُنْتُ نَسْیًا مَنْسِیًّا


«اى کاش پیش از این مرده بودم، و به‌کلى فراموش مى‌شدم!»


۴۹۰

این زخم خورده را به ترحم نیاز نیست

خیر شما رسیده به ما ، مرحمت زیاد !


۴۸۷

ما اگر ز خاطر خدا نرفته‌ایم
پس چرا به داد ما نمی‌رسد؟
ما صدای گریه‌مان به آسمان رسید
از خدا چرا صدا نمی‌رسد ؟

۴۷۹

این جوری نبودما

این جوری شدم


۴۷۷

- ناشکری نکن ، خدا قهرش می گیره.

- قهر خدا دیگه چه جوریه؟


۴۷۶

زینب زینب زینب

غمدن قوجالان زینب


۴۷۳

علی (ع)  : " عرفت الله سبحانه بفسخ العزائم و حل العقود و نقض الهمم "

« خدای  را به بر هم زدن اراده ها، و  وا شدن گره ها، و شکستن همت ها شناختم »


* منم هر بار اشتباه کردم  و زدی پس کله ام ، حضورت رو حس کردم.


۴۷۲

فکر نمی کردم بزاری  زار و زمینگیر بشم

فکر نمی کردم که یه روز این جوری تحقیر بشم


۴۷۱

پیر شدم تو این قفس ، یکم بهم نفس بده

رحم و مروتت کجاست، جوونی هام و پس بده


۴۷۰

شما با خانمان خود بمانید

که ما بی خانمان بودیم و رفتیم


۴۶۸

" فَیَقول رَبّی اَهانَن "

" پس گوید،خدا مرا خوار ساخت "


*خدایا خوارم کردی


۴۶۶

انگار کسی نفرینم کرده :

" سنی گوروم گرفتار اولاسان "


۴۶۴

فلک قویوب بوینوما

چکمدیم چارام ندی ؟


۴۶۳

من زینب صبورم...

غملر منی یورامماز


44

علف‌های نو رسته
به جا نمی‌آورند

درختان کهن را