۵۶۵

ترسم چو بازگردی

از دست رفته باشم


۵۶۰

تو خوبی بودی

چرا همیشه نماندی؟


۵۹۵

همه راه‌ها به تو ختم می‌شود
حتی آن‌هایی که 

برای فراموشی‌ات ، از سر گرفتم.


۵۹۴

سلام للذین أحبهم عبثا

سلام بر کسانی که بیهوده دوستشان دارم


۵۹۰

نترس 

آنچه روی آن پا گذاشتی، مین نیست؛

قلب من بود.


۵۶۰

دلم تنگ است و هی پهلو به پهلو می شوم امشب
تو اما شک ندارم خواب دیدی شاه هفتم را


۵۵۹

تو را بخشیدم آن روزی که از من رد شدی،آری
که پُل ها خوب می فهمند معنای گذشتن را


۵۵۷

تو؛ یک جهانِ تازه  پر از صلح و دوستی
من؛ کشوری که با همه درحال جنگ بود


48

میلیون‌ها و میلیارد‌ها آدم توی این دنیا هستند
و همه‌شان می‌توانند بی‌تو زندگی کنند،

آخر من بدبخت چرا نمی‌توانم؟


40

من همه آدمای این شهر رو دوست دارم ،

چون یکی شون و میشناسم !


35

کاش میشد کنج آغوشت بخوابم تا ابد

33

آنقدر نفس میکشم تا تمام شود

همه ی نفس هایی که دائم سراغ تو را میگیرند


34

نفسم می گیرد

در هوایی که نفس های تو نیست


32

چقدر دلم هوایت را می کند

حالا که دیگر هوایم را نداری


15

تحویل نمی گیرم

سالی را که بی تو تحویل شود.


9

در گلوی من
ابر کوچکی ست

می‌شود مرا بغل کنی؟
قول می‌دهم
گریه
کم کند...

7

وقتی شنیدم
تو در میان جمعیتی،

به هر که رسیدم سلام دادم ...