-
۵۹۵
دوشنبه 13 اردیبهشت 1400 23:44
رشته ای بر گردنم افکنده دوست می کشد هر جا که خاطرخواه اوست
-
۵۹۴
یکشنبه 12 اردیبهشت 1400 18:22
مامان همیشه می گفت: " آدام گرک قاباغینا گلنه متحمل اولا " حالا می بینم راست می گفت. جز این راه رستگاریی نیست.
-
۵۹۳
یکشنبه 12 اردیبهشت 1400 16:27
خدایا رفتار و گفتارم را مناسب و شایسته سن و سال و موهای سفیدی که روی سرم روییده اند بگردان. آمین !
-
۵۹۲
یکشنبه 12 اردیبهشت 1400 16:22
یک بار گفتم خدایا بزرگم کن . به گمانم این مصایب نتیجه آن دعا باشد.
-
۵۹۱
یکشنبه 12 اردیبهشت 1400 11:40
یک دانه ز تسبیح نماز سحرت را یک بار به نام من محتاج بینداز
-
۵۹۰
دوشنبه 6 اردیبهشت 1400 13:56
لطفا چشمها ، خوابها و خاطره هایم رو به من پس بده. می خواهم دنیا را همان طوری که سال ها می دیدم ببینم . می دانم آن بیرون دنیا مثل همیشه زیبا و شگفت انگیز و پر از سحر و رمز و راز است ؛مثل دنیای نوجوانی و ابتدای جوانی ام. ولی پرده ای که روی چشمها و ذهنم افتاده است نمی گذارد دنیا را همان طوری که به خاطر دارم ببینم. نگذار...
-
۵۸۹
دوشنبه 6 اردیبهشت 1400 12:22
اینکه وقتی تلفنی باهاشون حرف میزنم زبونم نمی چرخه دایی و خاله صداشون بکنم.
-
۵۸۷
دوشنبه 6 اردیبهشت 1400 09:37
خدایا من کی وقت کردم اینقدر بد بشم؟!
-
۵۸۶
یکشنبه 29 فروردین 1400 17:13
کتاب ترکی Kirmizi saçli kadin از Orhan Pamuk رو خوندم. کتاب جذبم نکرد. آن سحرانگیزی دو کتاب قبلی ارهان پاموک رو نداشت. و شاید من از احساس خالی شده ام ، کی می دونه؟
-
۵۸۵
پنجشنبه 26 فروردین 1400 20:26
باران ببارد میروی باران نبارد میروی این بغض بی صاحب چرا از تو ندارد پیروی؟
-
۵۸۴
دوشنبه 16 فروردین 1400 22:23
و فی جمیع الاحوال متواضعا ...
-
۵۸۳
شنبه 6 دی 1399 21:21
لا تدری لعل احدهم یناجی الله لأجلک. تو که نمیدانی شاید یکی به خاطر تو، با "خدا "نجوا می کند.
-
۵۸۲
جمعه 5 دی 1399 14:49
به این "من" جدید عادت کن به این "من" بعد از کرونا به این حملات ضعف و خستگی گاه و بیگاه شاید دیگه هیچ وقت آدم قبلی نشی. باید عادت کنی باهاشون زندگی کنی.
-
۵۸۱
سهشنبه 2 دی 1399 19:51
بحول الله و قوّته أقوم و أقعد به حول و قوه خدا برمی خیزم و می نشینم.
-
۵۸۰
سهشنبه 2 دی 1399 19:47
محبوب من ! شادی های من پیش شما چه می کند؟
-
۵۷۹
سهشنبه 2 دی 1399 19:46
، همهچیز قبلا بارها اتفاق افتاده است. در این واقعیتِ دستِ دوم تنها عشق است که سرانجام ،میتواند بگوید: ببین ... میتوانم همهچیز را مثل روز اول ، تر و تازه کنم.
-
۵۷۸
جمعه 28 آذر 1399 21:53
من برای عاشق بیکس من برای عاشق بی چیز راه رفتن، گریه کردن زیر باران میکنم تجویز
-
۵۷۷
سهشنبه 25 آذر 1399 20:07
بگذار سر به سینه من تا بگویمت اندوه چیست عشق کدامست غم کجاست
-
۵۷۶
سهشنبه 25 آذر 1399 20:05
بگذار سر به سینه من تا که بشنوی آهنگ اشتیاق دلی دردمند را
-
۵۷۵
جمعه 21 آذر 1399 17:02
قدرت فاسد نمیکند. ترس است که فاسد میکند… ترس از دست دادن قدرت
-
۵۷۴
جمعه 21 آذر 1399 16:33
جایی هست به نام دوردست ها که تمام کسانمان آنجایند.
-
۵۷۳
جمعه 21 آذر 1399 16:27
و قسم به شب تار هنگامی که به روز روشنمبدل شود
-
۵۷۲
جمعه 21 آذر 1399 16:26
اولین ها اولین بارهای عزیز اولین بارهای غم انگیز
-
۵۷۱
جمعه 21 آذر 1399 16:23
از همانجا که رسد درد همان جاست دوا
-
۵۷۰
جمعه 21 آذر 1399 16:22
مرحم زخم کهنه ام کنج لبان توست بوسه نمی خواهم چیزی بگو ...!
-
۵۶۹
جمعه 21 آذر 1399 16:21
اگر کسی به تو اهمیت ندهد نمی توانی ناراحتش کنی.
-
۵۶۸
جمعه 21 آذر 1399 16:20
از بس گذشت بی تو به ما تیره روزگار روشن نشد که روز و شب ما کدام بود
-
۵۶۷
جمعه 21 آذر 1399 16:19
یکی از ژرف ترین اسرار عشق این است چرا او؟
-
۵۶۶
جمعه 21 آذر 1399 16:18
آیا ما سزاوار بودیم تمام خیابان را در باران برویم و در انتهای خیابان کسی در انتظار ما نباشد؟
-
۵۶۵
جمعه 21 آذر 1399 16:17
ترسم چو بازگردی از دست رفته باشم