284

دیگر چه جای خواهش و نذر و اجابتی؟

وقتی امید نیست به هیچ استجابتی

از ترس اینکه باز تو را آرزو کنم 

خط میکشم به دلخوشی هر زیارتی


227

دستم نمی رسد که دل از سینه برکنم

آری علاج درد، گریبان دریدن است


223

هر سال

می آیی چکار؟

وقتی که هیچ گلی به سرم نمی زنی

بهار!


218

اول اسفند 93

بصورت جدی شروع به یادگیری زبان ترکی کردم .

امیدوارم سال بعد این موقع بتونم خوب حرف بزنم .


210

پیراهن ِ هیچ فصلی

خیس‌ تر از بهـاری نخواهد بود

که عاشقت شدم .


208

بهار آمده اما
من هنوز
دلم بهار می‌خواهد.

بیا !


205

تو چنگ ابرای بهار افتادم و در نمیام

چشمامو سرزنش نکن، از پسشون برنمیام


پیر شدم تو این قفس، یکم بهم نفس بده

رحم و مروتت کجاست، جوونیامو پس بده


فکر نمی کردم بذاری زار و زمینگیر بشم

فکر نمی کردم که یه روز این جوری تحقیر بشم


اون همه که دلم برات به آب و آتیش زده بود

حتی اگه سنگ بودی، دلت به رحم اومده بود


197

این زمستونم به یاد تو می مونم

برف و بارونم به یاد تو می مونم

هر چی میخوای نیا و تلافی کن

من تا می تونم به یاد تو می مونم


زمستون مبارک!


184

یه غرور یخی یه ستاره ی سرد
یه شب از همه چی به خدا گله کرد
یه دفعه به خودش همه چی رو سپرد

دیگه گریه نکرد فقط حوصله کرد



مرتضی پاشایی عزیز رفت

خدایا خیلی دوستش داشتیم

خیلی هواش رو داشته باش


179

تمام قصه ها به سر که می رسند،

تمام می شوند.

این قصه امّا با سرها تازه شروع میشود...


178

اللَّهُمَّ إِنِّی أَدْعُوکَ کَمَا أَمَرْتَنِی

فَاسْتَجِبْ لِی کَمَا وَعَدْتَنِی


خدایا مى‏ خوانمت آنگونه که فرمودى

پس اجابتم کن آنگونه که وعده کردى‏


54

شهر من شهریست

که پشت سربازهایش شاهی نیست...

پشتشان خالیست


16

بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما
نه بر لب بلکه در دل گل کند لبخندهای ما

15

تحویل نمی گیرم

سالی را که بی تو تحویل شود.


14

نه هوای تازه و نه لباس نو می خوام

هفت سین من تویی

من فقط تو رو می خوام

دلم امشب از خدا جز تو هیچی نمی خواد