دیگر چه جای خواهش و نذر و اجابتی؟
وقتی امید نیست به هیچ استجابتی
از ترس اینکه باز تو را آرزو کنم
خط میکشم به دلخوشی هر زیارتی
اول اسفند 93
بصورت جدی شروع به یادگیری زبان ترکی کردم .
امیدوارم سال بعد این موقع بتونم خوب حرف بزنم .
تو چنگ ابرای بهار افتادم و در نمیام
چشمامو سرزنش نکن، از پسشون برنمیام
پیر شدم تو این قفس، یکم بهم نفس بده
رحم و مروتت کجاست، جوونیامو پس بده
فکر نمی کردم بذاری زار و زمینگیر بشم
فکر نمی کردم که یه روز این جوری تحقیر بشم
اون همه که دلم برات به آب و آتیش زده بود
حتی اگه سنگ بودی، دلت به رحم اومده بود
این زمستونم به یاد تو می مونم
برف و بارونم به یاد تو می مونم
هر چی میخوای نیا و تلافی کن
من تا می تونم به یاد تو می مونم
زمستون مبارک!
دیگه گریه نکرد فقط حوصله کرد
مرتضی پاشایی عزیز رفت
خدایا خیلی دوستش داشتیم
خیلی هواش رو داشته باش
اللَّهُمَّ إِنِّی أَدْعُوکَ کَمَا أَمَرْتَنِی
فَاسْتَجِبْ لِی کَمَا وَعَدْتَنِی
خدایا مى خوانمت آنگونه که فرمودى
پس اجابتم کن آنگونه که وعده کردى
هفت سین من تویی
من فقط تو رو می خوام
دلم امشب از خدا جز تو هیچی نمی خواد