من همش حس می کنم که دیرم شده و باید عجله کنم.
نمی دونم کجای زندگی باید برسم که
با خیال راحت بشینم و استراحت کنم.
میخوام تبدیل بشم به نبودن طولانی،
اسمم که بیاد بگن، اون؟
خیلی وقته ازش خبری نیست...
اصلا معلوم نیست کجاست.
وقتی وابستگی احساسیت به کسی رو از دست میدی،
متوجه میشی چقدر اون آدم معمولی بوده
و این فقط انرژی و عشق تو بوده که اون آدم رو خاص کرده!
آدم ها ممکنه خیلی ها رو دوست داشته باشن، ولی عاشق یه نفر میشن.
تو برای من اون یه نفر بودی،
ومن برای تو ، یکی از اون خیلی ها.
بزرگترین اشتباه زندگیم آنجا بود که فکر کردم
اگرکاری با بقیه نداشته باشم
بقیه هم کاری با من ندارند.
نمی دانم گنجشک ها که همه شبیه هم اند
چطور یکدیگر را می شناسند
و نمی دانم چقدر شبیه من هست
که تو دیگر مرا نمی شناسی